نظریه جین جیکوبز، منتقد مشهور شهرسازی و معماری درباره هوشمند سازی
نظریه جین جیکوبز، منتقد مشهور شهرسازی و معماری درباره هوشمند سازی
در ماه مه امسال، شهرسازان در سراسر جهان صدمین سالروز تولد جین جیکوبز را جشن گرفتند. دفاع جانانه نویسنده و فعال آمریکایی کانادایی از محله های درون شهری، الهام بخش نسلی از فعالان شهری و شهرسازان بود. سوال این است که نظر جیکوبز درباره هوشمند سازی و میراث او برای نسل بعدی از معماران و طراحان شهری و شهرسازان چه بوده است.
اولین نبرد او، برای جلوگیری از گسترش خیابان پنجم که میتوانست پارک میدان واشنگتن را از هم بپاشاند، با کمپینهای اجتماعی طولانی دنبال شد. این اقدامات در نهایت برخی از محلههای نمادین منهتن، گرینویچ ویلج، سوهو و … را از تخریب صد درصدی و تبدیل به مناطق زاغه نشین نجات داد.
برنامههای جامع شهری
در آن زمان، بسیاری از آمریکاییها در حال عقبنشینی به حومه شهر بودند و برنامهریزان شهری به سرپرستی رابرت کیوساکی موزس، شهردار وقت که بخشهای وسیعی از زمین را در شهر نیویورک مدیریت میکرد – «برنامههای جامع شهری» خود را بر شهر نیویورک تحمیل کردند.
برنامه ریزانی مانند موزس که تحت سلطه لوکوربوزیه از ایده ویلاشهر او حمایت می کردند، خود را در نقش قهرمانان یک شهر می دیدند. آنها طرح های شهری رادیکال خود را با توسل به اصول طبیعی یا علمی توجیه می کردند. از نظر لوکوربوزیه، خودروها، سیستم گردش خون شهری و عامل پویایی آن بودند که شهرها برای جلوگیری از رکود به آنها نیاز داشتند.
شهرهای هوشمند و ظهور علم شهری جدید
در واقع شهرهای هوشمند امروزی تجارت بزرگی هستند که با پتانسیل داده های عظیم و اینترنت اشیا برای بهبود کارایی سیستم های شهری قدرت می گیرند. شهرهای هوشمند راه حلهایی برای بهبود مدیریت حمل و نقل، تصمیمات سرمایه گذاری بهتر، بهبود پاسخگویی و ارتقای تصمیمگیری شفاف ارائه می دهند.
فرض این است که با داده های عظیم جمعآوری شده، برنامه ریزان، دولتها و محققان می توانند شهرها را به عنوان سیستم های پیچیده بهتر درک کنند و تصمیمات بهتری در مورد نحوه برنامه ریزی و مدیریت آنها بگیرند.
این انفجار داده ها در شهرها ، از داده های ترافیکی گرفته تا داده های حسگرها که رفتار سیستم های طبیعی و استفاده های روزمره از دارایی های زیرساختی را به تصویر می کشد، باعث ایجاد یک “علم شهری” نوین می شود.
این شامل یادگیری ماشینی، تجزیه و تحلیل وهمچنین پیش بینی است. در حالی که ظهور کلان داده ها و شهرهای هوشمند فرصت هایی را برای شهرهایی که قبلا غیرقابل تصور بودند باز می کند، باید مراقب حد و مرزی که برای شهرهای هوشمند خود می سازیم نیز باشیم.
کلان دادهها، زندگی روزمره ما و نحوه درک شهرها توسط برنامه ریزان شهری را به طور موثری شکل می دهد. کارهای زیادی باید انجام شود تا اطمینان حاصل شود که زیرساخت داده شهرها به عنوان یک دارایی عمومی اساسی ارزش گذاری می شود.
اما می توان صدای اخطار جیکوبز را شنید
فراموش نکنید که به جستجوی غیرمنتظره گنج در خیابانهای شهر ادامه دهید و چشمان خود را به خیابانها بدوزید (نه به تلفنهایتان!). و به تجربیات و روشهای مختلف شناخت یک مکان با دقت توجه کنید و از آن درس بگیرید، نه فقط داده هایی که میتوانند در زمان واقعی به عنوان جریان دادههای سیستمهای پیچیده شهری ارائه شوند.